این برگریزان پاییز جان می دهد برای عاشقی دست دلبر را بگیری و از هیاهوی
جهان دور می شوی غرق بوسه و آغوش دوستت دارم. بگویی و و بشنوی
آدمی با همین بهانه ها زنده می ماند بوی نم باران و هوای دلبرانه فکر کن
گم شوم میان پیراهن سبز ات گرم شوم از گرمای آغوشت
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,
|