.....................



باز هم شَب است
و در لابه لایَ پرسه زدن هایم
هوایَم پُر از عطرِِ تلخِ تَنَت
در سَرَم خیالِ بودَنت
آرامِشَم را که نه اما
به یک باره هجومِ لمسِ
دست هایَت
همچو گردبادی می‌پیچد
دورِ اندامَم
می کشاندم تا هُرمِ نفس هایَت
غرق می نشاندم بَر عُمقِ جانَت شب است و در من تنها
پَر می زند خواستَنت
مرا میان مرز چشمانت پناه بده
با آغوشت اسیرم ڪن
به استثمار بڪش لبانم را
تن رابه بازوانت
حراج بزن و بند بند دلم را
به صلیب نگاهت آتش بزن
اینجا میان وطن تنم
پرچم چشمانت آزادے ام را
به یغما مے بردهیهات
از نقشه ے دستانت
ڪه تمام جهانم را به یک
هم آغوشیِ نگاهت باختم
هیهات از تو هیهات
راهش این نیست
اگر میخواهي دوستت بدارم
کافیست مهربان باشي
و اما اگر میخواهي دوست ترت بدارم
باید مهرباني ات را به زبان بیاوری
مثل یک بوسه
مثل یک لبخند
مثل همین دوستت دارم ها
که باید بگویي
و نمیگویي
گاهی دلم می خواهد
دریا باشی و من جزیره ای کوچک در میان تو
تا با موج های سهمگینت نوازشم کنی
گردا گردم را به محاصره بکشانی
تنگ در آغوشم بگیری بگویی تمام حواسم به توست
به تو دیوانه من
من پاییزم همیشه زیباست باران های وقت و بی وقت دارد
برگ ریزان های عاشقانه
و خنکای دلنشین دارد فقط تنها عیبش یک چیز است پاییز
تــو را ندارد
تو زیبایی زیباترین شعر من سکوتِ طولانیِ عشق رگِ سُرخِ حیات دقیقه هایِ متوالیِ دوست داشتنم تو زیبایی هیچ سطری با تو تمام نمی شود
همه چیز با تو شروع می شود
بند در بند نقطه چین
نقاشی‌ات می کنم به روی بومِ قلبم با قلمویی از جنسِ عشق با اینکه خودم از تبارِ پاییزم ولی تو را بهار می کشم تو را که در برگ ریزانِ دلم
همیشه سبزی سبزینه‌ای جاودان
دنبال دلیل زندگی گشتم در عشق تو فهمیدم که شرحی مختصر دارد

 

 

 



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 2 / 8

و ساعت 10:37 بعد از ظهر



صبح است
من سرمست از بوسه ی خواب دوشین
پلک می گشایم
غرق می شوم در رویای خیالت
به یاد می آورم چشمانت را
و زیر آفتاب نگاهت
گرم می شوم گرم از عشقی که زمستان را
از قلب احساسم دور می کند
آنگاه کوچ می کنم
به سرزمین نوبرانه های آغوشت
چه زیباست خیال ِداشتنت
دوست داشتنت
حد وسط نداشت
بودَنت را یڪ جور
نبودَنت را جور دیڪَر
اصلا
این قلب خراب شدہ را 
هرطرفی می ڪَذاشتم
دوستت داشت
‌حیف است هوای پایــیزی هدر شود
بیا دست هایت را به من بده
تا باهم در امتداد پاییز
روی زرد و نارنجی برگ ها قدم بزنیم
و همه ی شهر را مبتلا کنیم به عشق
زحمت بارانش با خدا
آمدنش با تو
عاشقی و شعر و غزلَش با من
طعم خوش زندگی میدهد
خنــده های تــــو
عطرش همه جا را برداشته
چقــدر صبــــح
به لـبهایت پاشیده ای
ساعت دنیاے من ڪوڪ است با لب هاے تو
صبح رابیداری
چشم تو تعیین مے ڪند
با نَـفَـسهاى تـــو
صبــح فقط صبـح مے شود
اے بہ فداے نفـست صبح و شام من
تو تنها خواسته ی من
از تمام نداشته های منی
مبادا هدر برم
مبادا هدر بری
اینجا همینجا کنار خودم باش
که اینجا دلی برایت
سخت پرپر می زند
من اگر پادشـاهِ بوُدم
شڪ نڪن لبـایِ طُ
میشُد رنگِ پرچَـم ڪشـورم



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 1 / 8

و ساعت 10:17 بعد از ظهر


سلام احسان جونم خوبی عزیز دلم فدات بشم عزیز دلم خوشحال ترینم که ۱۵ آبان تولدت هست کاشکی امسال میامدی

????????????????????
امشب
نبض خیال بوسه هایت قلقلک میدهد
گونه های شب بو را
ضمیر دهانم
معلق میان نفس‌های تو
پنجره،ماه،همه
عطر تو را سر میکشند
کاش در آغوش رویاها
خواب بمانیم تا ابد
پلکهایم طفره میروند
بیداری را
شب
ملودے سڪوت مے نوازد
توتیاے چشمانت را
آویزانند رویاهایم
بر هلال ماه
تا اجابت
دست هایت رویا مے بافم
پَـر و پا قُـرص ایستاده‌ام
سَر دوست داشتنت
ڪوتاه هم نمی‌آیم ڪوتاه آمدن
بهانہ‌ے آدم بزرڪَ‌هاست
دل ِ من
در بازے عشق تو هنوز ڪودڪ است
ڪودڪی لجباز ڪہ
تا مال خود ِ خودش نشوے
دست بردار نیست
خاص دوستت دارم
خواستنی ابدی
از تو سهم دل من همین واژهای عاشقانه است
و چند خط شعر
میخواهم بودنت عطر امنیت بدهد
گاهی بیشتر مواظب احساسم باش
تا از بیم نبودنت نترسم
هر شب
با هجوم خیالت اشک
در چشمانم رژه می رود
و چقدر آرامم میکند دوستت دارمی
که دلم می خواهد بشنوم
تا نترسم و نگریزم
وقت تنگ اسٺ به
یک بوسه مرا دعوت ڪن
           ڪَاهی از عشـق بگو
                  با دل من خلوت ڪن
با دلم راه بیا تا
   من و تو ما بشویم
           وقت تنگ است
              بیا تا ته دنیا برویم
من فال تمام
شبهاے بے تو بودن را
در مردمک چشمانت
دنبال مے ڪنم
فنجان هاے قهوه
ڪه فقط رجز میخوانند
شب
را
برای
عاشقان
از صفر نوشته اند



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 1 / 8

و ساعت 10:15 بعد از ظهر


سلام احسان جونم خوبی عزیز دلم شب ات خوش دوستت دارم بهترینم

خیالَت
در تاریک ترین
ساعات شب هم روشن است
عشق را مثل یه احساس فانتزی تصور میکردم
تا اینکه خنده های تو خون من شد
بدون اون ضربان قلب من مشکل شد
خنده های تو هوای من شد
بدون اینکه من نمیتونستم نفس بکشم
بوسه تو آرامش من شد
که بدون اون خوابیدن سخته
تو واقعا ملکه و حکمران احساسات من شدی
عشق خاصيت هاى محال به آدم ها مى دهد
مثلاً تو نگاهت طعم بهار نارنج مى دهد صدايت عطر ياس دارد قدم هايت آواز مى خوانند
عشق همین است
نگاه تُ
صدای تُ
کلام تُ
همین که ذره ای از تُ
می شود تمام من
خوشبختــی یعنی یه نفر باشه
به خاطره تُـــــو ضَــــربان قلبِش
بالا پایین بشه و تُـــــو رو با تموم
وُجــودش بخواد
میدونی‌ خیال داشتنت‌مثلِ‌چیه؟
دقیقا‌مثلِ‌داشتنِ‌همون‌کادویی کِ‌واقعا‌بهش‌نیازداشتی
مثلِ‌اون‌لحظه‌کِ‌اولین‌قطره‌ی بارون‌میخوره‌به‌صورتت
مثلِ‌اولین‌باری‌که‌خانواده‌ات اجازه‌میدن‌تنها‌بری‌بیرون
مثلِ‌خوردن‌بستنی‌بُرجی‌وقتی‌داره‌برف‌ میباره‌و‌دندونات‌از سرما‌میخوره‌به‌هم
دلبر‌داشتنت‌انقدر قشنگه‌کِ‌اگه‌میدونستی دائم‌ازخدامیخواستی‌جای‌من‌باشی
خوش‌به‌حالم‌که‌ عشق ات در وجودم نفس می کشد
کُردا تو اوج ناراحتیِ کسی که
دوسش دارن بهش میگن
دردِ قلبت وَه دَردِیلم یعنی درد قلبت به دردام
یعنی انقدر دوستت دارم که با وجود همه‌ی دردای خودم،
دردای‌ تورو هم به جون میخرم



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 30 / 7

و ساعت 9:21 بعد از ظهر


سلام احسان جونی خوبی عزیزم حال آقای یراحی خوب هست خودت خوبی عزیزم مواظب خودت باش عزیز دلم


تو عشق هستى
چرا كه
نفس براى تو كشيدن و
از عشق تو هر روز جوانه زدن
كار هر كسى نيست
كسى چه مى داند
در دلم چه مى گذرد
تو معنى تمام
دوستت دارمهايى
كه تا چشم كار مى كند
تو هستى و تو هستى و
تو
طُ‌دقیـقاً ‌ یه‌چیزی‌ مثـل‌خـ????ـون‌تویِ‌رگـآمو
و‌اون اکـسیژن‌توی‌هر‌دم‌وبـازدَمَمی درست‌نبودنت مثل‌نبودن‌اونـاست پس‌همیشگـیم‌باش که‌زنـدگـ????ـی‌و‌نفـس‌کشیدنم‌
به‌بودنت‌وصـله
عشق من به تو انقدر قشنگه که حتی کنارم نباشی روحم تو رو‌ لمس میکنه و هرثانیه فکرت تو مغزم میپیچه تو حتی از فاصله نزدیک ترینی
عشــق ام بی فلسفه زیباست
تو نخواهی
دلِ من باز تـو را می‌خواهد
دلم برای تو تنگ است و خوب می‌دانی چقدر نیستی و من بی تو ابر بارانی دلم هوای دو فنجان چای و لبخندت دلم هوای تو و یک سکوت طولانی
هیچکس چشماش مثل تو قشنگ نیست
هیچکس مثل تو نمیتونه انقد قشنگ بخنده هیچکس به اندازه ی تو برام دوست داشتنی نیست تو کاری میکنی که
حتی قلبمم لبخند میزنه
تـو گفتی برو
من هم برای اينکـه تو راحت تر باشی
گفتم میروم خيالی نيست
امــا
کيست که بداند بی تو
تنها چيزی که هست خيال توسـت



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 28 / 7

و ساعت 10:11 بعد از ظهر


من بیشتر از اینکه صبور باشم حسودم

به چی یا کی خیلی مهم نیست

من به هر اتفاقی که یه سمتش تو باشی

و طرف دیگش خودم نباشم حسودم

من ساعتای زیادی به عکسای تو خیره میشم

و به آدمایی نگاه میکنم که چقدر شبیه من نیستن

به لبایی که تو رو صدا میزنن

به گوشایی که از تو میشنون

به چشمایی که تو رو میبینن

و به این فکر  میکنم که چقدر آرزو داشتم

تا همه اونا من بودم

آدما مرگ مشخصی دارن که حتما ازش بی خبرن اما من مطمئنم از حسادت دق میکنم :)



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 27 / 7

و ساعت 10:46 بعد از ظهر


????
اینجا
نزدیڪ همین تنفس بی‌خواب
تو را طورے
نزدیڪ به لمس هوا حس می‌ڪنم ڪه گنجشک تشنه
عطر باران را
بگو چگونه
دشتِ گلپونه‌های آغوشت را
پروانه وار در آغوش بگیرم که هر شب دمِ گوشم آهسته بگویی
دیوانه من تو را
بی رحمانه من تو را
عاشقانه من تو را
آغوش به آغوش من تو را
دلهره به دلهره من تو را
بوسه به بوسه من تو را
دیوانه وار دوستت دارم
بہ جان میخوانمت
بہ دل مینشانمت
بہ عشق میدانمت
بہ غزل میسُرایمت
بہ ماہ میپندارمت
بہ مهر میجویمت
آرے من تو را دوست دارم با تمامِ نابودی‌هایم
عاشقانه‌هاےِ خامم میوه‌هاےِ نارسیده‌اے هستند
ڪه پاییز را براے
به اغوش ڪشیدنت
بهانه میڪنند عشق نه فصل دارد و نه تاریخ انقضا
دنبال فصلها نیستم
عشق عشق است
و تو مدرن ترین
عاشقانــه ے من مے شوی وقتے هر شب و هر شب
بعداز ساعت بے قرارے آغوشم را
پیراهن به پیراهن
طبق سلیقه ے خودم به تن میڪنی
بہ چشمانت بڪَو
بہ من خیره نشوند
چشم‌هایت شروع یڪ جنڪَ است
یڪ جنڪَ تمام عیار با ڪمترین تلفات
تنها یڪ ڪشتہ دل من



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 27 / 7

و ساعت 10:45 بعد از ظهر



تو را به رسم خویش دوستت دارم
آرام و سربزیر و فروتن
چو بیدی مجنون
که بادهای آوار را
تو را به رسم خویش دوستت دارم
صبور و گرم و صمیمی
چو خورشید صبحگاهی
که نرمینه ی سحر را
اجازه ات را از آسمان گرفته ام
عوضِ ستاره ی نداشته ام
امشب دیوانه ی انحصاری ات باشم
ماه جان
ابر که سهل است
اصلاً پشت خدا قایم شو
جفتتان را خواهم بوسید
من عشق را تدريس میکنم
در هر صبح تو را از برخواهم کرد
وقتی گنجشکان
سر و صدا به راه می اندازند
و من در نگاهم
به نقطه ی اتّصال نگاهت
دوست داشتنت را فرياد می زنم
گاهی بی تو
آنچنان بی توام
که دلم میخواهد
کوچه را خیابان را
اصلاً تک تک ِجاده های
با تو بودن رااز هر چار گوشه ی
جهان تا کنم و تو را آنچنان در کنارِ
بقچه ی دلتنگی هایـم عاشقانه در آغوش بگیرم
که نه از من بی تو بودنیِ باقی بماند
و نه از تو نبودنی باقی بماند
قطعا چیزی از قلبت نوشیده ام
یا خیال عطر تنت را بوییده ام که دلم مدام بهانه تو می گیرد
و بی قرار است
 ‌ ‍ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌ ‌ ‍ ‌????یڪ بوسه
ز لبهاے تو در خواب ڪَرفتم
ڪَویی ڪه ڪَل
از چشمه مهتاب ڪَرفتم
هرڪَز نتوانی
ڪه ز من دور بمانی
چون در دل خود
عڪس تو را قاب گرفته ام



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 27 / 7

و ساعت 1:12 قبل از ظهر


نگاهت را جمع کردم
درون شیشه عطری
گاهی به خود میزنم از فرط دلتنگی
هرجا میروم همه می فهمند
روزی روزگاری
تو نگاهم کردی
‏کاش برمیگشتی سمت من نگاهت کنم
دلم برای چشم هایت تنگ شده
بی تاب توام
بگو که دوستم داری
مانند آن گنجشک جا مانده می لرزم
ایوان جای من نیست
مرا در آغوش بگیر
بال هایم گرم می شوند
کمی تو باشی که بد نمی شود
این پرنده لانه اش را گم کرده
بگذار دوباره در چشم هایت آشیان کنم
می شود در همین لحظه
از راه برسی و
جوری مرا در آغوش بگیری
که حتی عقربه ها هم
جرات نکنند
از این لحظه عبور کنند و من به اندازه ی تمام روزهای
نبودنت تو را ببوسم و
در این زمانِ متوقف سال ها در آغوشت زندگی کنم بی ترس فردا ها
ســرت را
بر بــازوانم بگذار
تنـت را هم در کنار دلـم
میان آغوش خیالم
نفـس بکش تمام ترس و خستگیم از شب
تمام می شود
اگر
حتی
در آغوشِ خیالم خفته باشی
‍ ‍ تو منو ياد يه آهنگی ميندازی كه تاحالا گوشش ندادم ياد تيشرتی كه خيلی دوسش دارم ولی تاحالا تنم نكردم ياد اون رنگ مویی كه خيلی باهاش حال ميكردم ولي هيچوقت رو موهام نبود
تو منو ياد همه چيزای خوبی ميندازی كه خيلی وقته تو زندگيم گمشون كردم
مراقب خودت باش تو تمام امید و عشق مرا با خودت داری



:: برچسب‌ها: دلنپشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 27 / 7

و ساعت 1:12 قبل از ظهر


احسان جونم حتما بگو صبح آقای یراحی آزمایش کلی بدهند و حتما خون شون چک شود تو زندان چکار کردند

؏شق را آرزو ڪردم و ٺو مستجاب شدی خدا به من بھترینه دنیاشـو هدیه داده
و من با تمامِ وجودم تا دنیا دنیاست
؏ـاشقتم دیـدن خوشحالیـت همه
چیزیه که آرزوشو دارم امیدوارم
کلی اتّفاقای خوب برات رقم بخوره
خوشحالم که عشق تو درون قلبم هست و خیالت رو دارمت و میخوام که بیایی و کنارم تا ابد 
بمونــے برام همیشگیم و در آخـر خیلی مراقب خودت باش ؏شقم من
از ٺــو فقط یدونـه دارم



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 25 / 7

و ساعت 9:38 بعد از ظهر


سلام احسان جونم خوبی عزیزم خدا رو شکر که آقای یراحی آزاد شد قدر یک دنیا خوشحالم قربونت برم تلاش کردی

تاثیر بعضیا توزندگی آدما بیشتراز یه اسمه حضورشون اونقد زیاده که یه روز به خودت میای و میبینی همه فکر و ذهنت شده یه نفر
شایداون یه نفر هیچوقت نفهمه که باعث چه اتفاقی تو زندگیت شده اما تومیدونی که توی همه ی لحظه های زندگیت به اون پناه بردی.همیشه یه نفر هست که شنیدن صداش مثل گوش دادن به یه آهنگ میتونه آرومت کنه برای من تو همون یه نفری ‌ ‌ ‌ ‌
اگه خدا به حکم حکمتش چیزایی رو ازمن گرفت درعوض مهر تورو تودلم یجوری قرار داد که براش حدتصوری قائل نیستم بخاطر نعمتی مثل تو از خدا ممنونم خیلی خوبه که عشق تو رو تو قلب و روحم دارم 



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 25 / 7

و ساعت 9:27 بعد از ظهر


سلام احسان جونم خوبی عزیز مهربونم چقدر خوشحالم و بهت افتخار میکنم که واسه آقای یراحی قدمی بر داشتی


انگارقبل‌ازآمدَنت
تورادوست‌داشتَم
انگارتورادرجایی‌ودَرجهانی‌ٖدیگردیده‌بودَم
انگارهمه‌ِی‌آن‌چیزهاٰیی‌را
که‌دوست‌داشتم‌رامی‌دانستے
وهمه‌ی‌آنهارادرتومی‌دیدم
انگارتمام‌رویاهایم
تکه‌ِتکه‌ِبهم‌چسبیده‌بود
وآرزویی‌راکه‌دردلم‌داشتم
باخیال توبرآورده‌شد
همه‌چیزقبل‌ازدیدنت شروع‌شده‌بود
دوست‌داشتنت‌بهانه‌بود
من‌ازقبل‌؏ـاشقت‌بودم
اگه بخوام از حس داشتنت‌ توزندگیم
بگم باید بگم تو
مثل گوش دادن موزیک مورد علاقت
با هنذفری و غرق شدن تو رویای خودم
مثل بو کردن عطر گل ‌ ‌ ‌‌ ‌‌ ‌
مثل رفتن به طبیعت
مثل دیدن طلوع و غروب آفتاب
مثل بوی غذای مورد علاقم درست وسط یه روز تعطیل
مثل لذت خوردن بستنی
مثل شب گردی ها با ماشین  توخیابون با موزیک مود
حس بودنت و عاشق بودنم درست شبیه چیزاییه که هیچوقت نمیتونم بخرمشون ‌
برای خیال داشتنت فقط باید هر لحظه خدارو شکر کرد

????من را نگاه كن كه دلم شعله‌ور شود
بگذار در من این هیجان بیشتر شود
قلبم هنوز زیر غزل‌ لرزه‌های توست
بگذار تا بلرزد و زیر و زبر شود
من سعدی‌ام اگر تو گلستان من شوی
من مولوی سماع تو برپا اگر شود
من حافظم اگر تو نگاهم كنی، اگر
شیراز چشم‌های تو پرشوروشر شود
ترسم كه اشک در غم ما پرده‌در شود
وین راز سر به‌ مهر به عالم سمر شود
آن‌قدر واضح است غم بی‌تو بودنم
اصلا بعید نیست كه دنیا خبر شود
دیگر سپرده‌ام به تو خود را كه زندگی
هرگونه كه تو خواستی آن‌گونه سرشود????



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 24 / 7

و ساعت 11:49 بعد از ظهر


سلام احسان جونم مواظب خودت باش دوستت دارم مهربونم وای مرگ آقای مهرجویی چقدر تلخه تا صبح نخوابیدم

هرروز
به شوق تو
بهانه دست خورشید میدهم تابیدارم کند
من تمام لبخندهای
عاشقی راازلب هایت می نوشم
جرعه جرعه
چه تکرار
زیبایست
هرروزصبح
بیدارشدن
باخورشیدنگاهت
باخنده های تو
و امروز صبح
باز هواے چشمانت را ڪردم هوای یک بوسه و نگاه معصومانه‌ے ڪودڪانه‌ات
در ڪجاے این شهر خوابیده‌ای
بوسه از ڪدام‌ سو روانه ڪنم
تا عطرش به لبانت بنشیند
امروز هم شبیه دیروز‌
با خیالت پنجره را باز ڪردم
من بودم‌ و خورشید
و عابرے
ڪه شبیه تو راه می‌رفت
به فکر یک اتفاق نادر
مثل پیامی از تو
مثل یک سلام
مثل یک دلم برایت تنگ شده
مثل یک شب بخیر ساده
دارم جان میکنم
هر روز مرا ببوس
آنقدر عمیق که تمامِ جانم مست شود
اشک شوق از چشمانم بریزد
و گونه هایم از شدت عشق تو تب کند
بعضی روزها
دلم یک معجزه می خواهد معجزه‌ای شبیه به باران
معجزه‌ای شبیه به یک خیابان
که از آنسویش تو بیایی
و هوای خوب خیابان را به خانه ام بیاوری
یا بگذار اینطور بگویم بعضی روزها
دلم یک نفر را می خواهد
که از آنسوی خیابان با باران بیاید با باران بنشیند و چکه چکه حال مرا و دلتنگی مرا را خوب کند
من هر روز تــو را
دچـار شـــده ام
بــه قـــدر نفـــسی
دریاب آغوشم را
و به قدر بوسه ای
دل بی قرارم را



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 24 / 7

و ساعت 1:16 بعد از ظهر


سلام احسان جونم خوبی عزیز دلم چقدر واسه آقای یراحی نگرانم خدا خودش کمک اش کند و به جوونی اش رحم کند


دلم تنگ شده
برای دمی آسوده نشستن و
چشم به ناکجای افق دوختن و
به هیچ چیز نیندیشیدن و نفسی
عمیق کشیدن و
یک فنجان نوشیدنی سر کشیدن
و به یاد خاطرات خوشِ گذشته افتادن
و لبخند زدن دلم تنگ شده برای
عاشق کسی بودن و دوست داشتن
و دوست داشته شدن و
مورد دلتنگیِ عمیق کسی واقع شدن آدمی گاهی در محاصره‌ی
دغدغه‌ها و رنج‌های عظیم فرسوده می‌شود و فراموش می‌کند
پیش از این‌ چگونه می‌زیسته آدمی دلتنگ روزهای آرام و
خیالی تخت می‌شود اما به بعضی دغدغه‌ها و بی‌قراری‌ها نباید پشت کرد که نمی‌توان ادراک‌های تازه را
نادیده انگاشت و فراموش کرد
و بازگشت و نگاه کرد و لبخند زد
و همان انسانِ سابق
نمی‌توان بود
کار شیرین به جهان
عشق برانگیختن است
کار فرهاد برآوردن میل ِ دل ِ دوست
خواه با شاه درافتادن و گستاخ شدن
خواه با کوه در آویختن است
رمز شیرینی این قصه کجاست که نه تنها شیرین بی‌نهایت زیباست
آنکه آموخت به ما درس محبت می‌خواست
جان چراغان کنی از عشق کسی
به امیدش ببری رنج بسی
به وصالش برسی یا نرسی
سینه بی عشق مباد یک نفسی



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 24 / 7

و ساعت 1:14 بعد از ظهر


 


باز هم شنبه شد
‎و چه بی صدا شعرهای من
‎نوای عشق تو را فریاد می زنند
‎دلتنگم
‎و بغض ِ سکوتم
‎نگاه تلخ ِ واژه ها را
‎در دلم اشک آلود میکند
‎تنها نشسته ام سر در گریبان خویش
‎و پر از شِکوه ام شِکوه هایی برخواسته از بیتابی قلب صبورم
‎ولی افسوس که نیستی عزیزِ جانم تا صدای سکوت مرا از فرسنگ ها فاصله بشنوی
‎و مرهمی بر دردم بگذاری دلگیرم و خسته
‎اما
‎دلگیر تر از من
‎کتاب مقدس عشق ست
‎که بعد از تو بسته ماند
‎و سالیان سال که بگذرد
‎بر روی طاقچه ء قلبم
‎خاک میخورد و گشوده نمیشود
‎به رسم هرشب
‎منتظر می‌مانم
‎و چشم می‌دوزم به در
‎شاید بیاید
‎با یک چمدان زندگی
‎تا فراموشم شود
‎این همه انتظار
‎این همه دلواپسی

نزار قبانی میگه :
چطوری میخوای اندازه این غصه دلتنگی رو برات بگم
وحزني كالطفل يزداد في كل يوم جمالاً ويكبر
در حالی که این غم هر روز مانند یک کودک بزرگتر و زیباتر میشه



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 21 / 7

و ساعت 11:32 بعد از ظهر


سلام احسان قشنگم قربونت برم با استوری گذاشتنت خوبی عزیزم مواظب خودت باش ماچ به روی ماهت دوستت دارم


صبح خیالیم سرشار است ازحس ناب دوست داشتنت
یڪ صبح پاییزے
پشت پنجرہ‌ے اتاق
بارانی کہ نم‌نم میزند بہ شیشہ
و
چایی یخ ڪردہ وازدھن افتادہ
و
خیالی لبریز از آغوش دلبر جان
من پُر از دوست داشتنِ توام
پر از ذراتِ معلّقِ عشقت
پر از آغوشی که الگوی قد و قواره‌ی توست
و حجمِ تنِ تو را
در خودش گود انداخته است
من مسئولِ خواستنِ توام
و سرودی از این
بهتر برای سرودن ندارم
لمس حضورت را
در لحظه لحظه هایش
حس خوب بودنت
داشتنت
من رویاهایم را زندگی میکنم
فقط بخاطر تو
دوسـ????????ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ????ـت دارم
بی‌رحم‌ترین معادله دنیاست که هر قدر بیشتر
دوستت داشته باشم و تو
کمتر می‌فهمی
????????????
فانوس روشن کن راهی که می روم هموارنیست
فانوس را روشن کن در دست بگیر چراغ ها سوسو می زنند
فانوس روشن کن
راهی که می روم هموارنیست
فانوس را روشن کن در دست بگیر
چراغ ها سوسو می زنند به خانه ام بیا
برایت چراغی روشن کرده ام
عشق هم پروانه وار دورم می چرخد
بیابا سبدی دردست
پر از سیب و ریحان و بابونه
عطر شان خانه را پرکرده
مست می شوی زعشق
به خانه ام بیا
برایت چراغی روشن کرده ام
عشق هم پروانه وار دورم می چرخد بیابا سبدی دردست
پر از سیب و ریحان و بابونه
عطر شان خانه را پرکرده
مست می شوی زعشق



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 21 / 7

و ساعت 5:54 قبل از ظهر


سلام احسان جونم خوبی عزیزم ظهرت قشنگ این ریش ها رو بزن خیلی ریش ات سفید شده پیر و شکسته دیده میشی

شب پایــ????ـیز باشد
من باشم و دلتنگی و یک فنجان
چای داغ
یک دنیا عشقِ سرخ
یک بغل برگِ زرد
و یک خیالِ نارنجی
وای اگر تو هم بودی
چه محالِ شیرینی
تو که کنار من باشی
شبها یادش میرود
بهانه بگیرد دلگیر شود
میشود قشنگ ترین روز هفته
میشود روز عاشقی میبینی
بودن تو تقویم را هم زیرورو میکند
چه برسد به دل بیقرار من
‌‌‎‌‌‌‌و اين شب بیدارے‌ها
تمام می‌شود اڪَر
جاے این تنهایی‌هاے
شبانہ را
آغـوش تـو
پر ڪند
پایــ????ـیز باشد و بوی پرتقالی ات حالم را عوض می کند هوای عاشقی ات می زند به سرم
در کوچه های نارنجی فریاد می زنم
توووو
همه ی عمر منی
بگذار دنیا بداند
تمام قد دوستت دارم
چشمانت را ببند آسـوده بخواب من برای با تو بودن ها بیداریها کشیده ام
و تو برای بی من بودن ها خودت را به چه خوابهایی که نزدی
و اين شب بیدارے‌ها
تمام می‌شود اڪَر
جاے این تنهایی‌هاے
شبانہ را
آغـوش تـو
پر ڪند
مانندِ مَجنون عاشِقَش شُدمُ
تمامِ من براي تو بودُ
چشم هايم فقط تو را ميديدُ
برايَت همچون كودكان شدم و
عاشِقانه برايت نوشتم
اما تو
اما تو
اما تو
بگذريم رازِ دل را هرجايي نخواهَم نوشت
بی تو بودن
دلڴیرترین صفحہ از دفتر عشق اسٺ
عجول ترین بودم اما برایِ داشتنِ تو عجیب صبور شده ام راست گفته اند
عشق معجزه می کند
ایده ال تـــرین معنی
برای عشق راپیداکرده ام
میسوزیم
ومیسوزیم
ومیسوزیم
و بـــاز طلب میڪنیم توی نیامده را



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 20 / 7

و ساعت 9:45 قبل از ظهر


سلام احسان جونم خوبی من ده روز اصفهان رفتم حسابی خوش گذشت جایت خالی شهرکرد و میبد و قم و کاشان رفتیم


صبح خميازه مي كشد نبودنت را
كلافه مي شود أز بي حوصلگي هايت
تو بهانه ي طلوع آفتابي
لبخند نزنى خورشيد خواب مي ماند
ناز دانه ام
دیگر تو را نمی نویسم نمی سرایمت
مرا با شعر و شاعری چه کار میخواهم زراعت کنم
تو را باید کاشت
درست وسط قلبم میان چشمهایم
و روی لبهایم تو را باید جور دیگری دوست داشت
صبح
 لبان تشنه ی منست
که به خورشید چشمهایت
 چنگ انداخته
جاذبه های تو تمام نمی شود
من اما
تمام می شوم در خیال آغوشت
و باز به دنیا می آیم
به‌خاطر دوباره دیدنت
با همین تولد مکرر
می بوسم و نگاه می کنم و
می چرخم چند بار دیگر
زمین دور خورشید بچرخد
و من خیال کنم  هنوز نچرخیده ام
چه كم بايد فكری كرد دوستت دارم
جمله‌ی كاملی نيست
سير نمی‌كند كاش كلمه‌ها بيشتر بلد بودند
چشمانت را 
عاشقانه
در مخفی ترین زاویه قلبم
پنهان کرده ام
وهربار توبی رحمانه
نگاهت را از من دزدیده ای
باور کن
نگاهت
تعبیر تـمامِ
عـاشقانه هاست
حتی
زمانی که
ندارمشان



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 19 / 7

و ساعت 8:29 قبل از ظهر



تو کنارم باشی
من آنقدر ميخندم که
مبادا خنده ی ديگری را ببینی
تو کنارم باشی
آنقدر به چشمانت خيره ميشوم که مبادا
چشمان ديگری نگاهت را از من بدزدد
تو کنارم باشی
من عميق تر نفس ميکشم که
تمام عطرت سهم من باشد
تو کنارم باشی
حال من خوب است
و به همه ی داستانات گوش بدم
من میتونم اونقدر به چشمات خیره بمونم
که تک تک مژه های مشکی خوشگلتو بشمارم
من میتونم اونقدر شبانه روز بهت فکر کنم که به
خودم بیام و ببینم اسم تورو نوشتم گوشه دفترم من اینقدر دوستت دارم
که اصلا تموم شیرکاکائوهام مال تو
طرف خنک بالش مال تو پریز کنار تخت مال تو
با ارزش ترین چیزی که دارم قلبم با احساساتشه
همین قلبمم واسه تو
تو واسم با بقیه فرق دارۍ تنها کسۍ کہ
با خیال تو خسته نمیشم،
تنها کسی کہ هر روز تو فکر و ذهنِ منہ تو همون هستۍ کہ باعث میشۍ لبخند بزنم
تو حالمو خوب میکنۍ و
تنها کسۍ هستۍ کہ از دست دادنش میترسم
دوست دارم تنها دلیل زندگیمی
نداشتنت بهتــرین بهانه است برای اشک ریختن ولــی کاش بودی تا اشک هایم از شوق دیدارت سرازیر میشـــد
باید چیزی باشد
پابند ات کند
که در گوشت بخواند بیا آدم 14 سال هم با دیوار هم حرف بزند
پنجره ‌وار دوستش خواهد داشت
و من
هنوز در گیرودارِ نبودنت
دوست داشتنت را از یاد نبرده‌ام



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 5 / 7

و ساعت 11:33 بعد از ظهر


سلام احسان جونم حالت چطوره خوبی خسته کارهایت نباشی


قشنگ ترین لحظه عمرم دیدن تو بود قشنگ ترین خنده به نظرم متعلق به توئه زیبا ترین دارایی ام چشمای توئه قشنگ ترین زیبایی برام صورت توئه تو همه کس منی
پس فکر نکن چشم به جز تو کسی و میبینه چون تو وجود منی تو مال منی
تعارف ڪه نداریم من حسادت می‌ڪنم بہ لیلاے مجنون و بہ آیداے شاملو
لعنتی تو هم مرا همانقدر دوست داشتہ باش من از ورد زبان شدن‌هاے این مدلی خوشم می‌آید
این پاییزم را با تو شریک میشوم
برگ به برگ باران به باران
تو کنارم می‌مانی
و من قدردان بودنت
پاییز را بهار
میکنم
تا به دل مهر تو دارم
بیمی از پاییز ندارم
یہ جورے تو قلبم ریشہ ڪردے ڪہ
بہ محض اینڪہ چشمامو میبندم تو رو میبینم وقتے بیرون میرم تورو ڪنار خودم میبینم
وقتے میخوابم خواب تو رو میبینم میبینے تو همیشہ خیالمی ڪنارِ منے
و خیال آغوش تو همچون
موسیقی بی کلام است
روی هر نت آن میتوان
تا قیامت شعر های عاشقانه سرود
حتے اگہ نباشے
‏اگر دیداری هم نباشد حتی اگر لمسی هم نباشد بی ‌دلیل برای تو تا همیشه جایی در دلم هست
دوست داشتن تویِ رابطه لانگ دیستنس
دقیقا اینجوریه که آلبرکامو میگه
فراقت بی رحمی است
اما این رنج کشیدن بخاطر تو می ارزد
به تمام خوشی های جهان



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 5 / 7

و ساعت 1:48 بعد از ظهر


سلام احسان جونم خوبی عزیز دلم شبت خوش مواظب خودت باش

من از عمیق ترین نقطه‌ی قلبم دوستت دارم
عمیق ترین نقطه قلب میدونی کجاست اونجایی که هیچکس برام شبیه تو نیست
اونجایی که رویایب که با تو ساختم و نمیتونم اصلا با هیچکس دیگه‌ای بسازم
اونجایی که درباره تو با هیشکی جز خدا
اصلا نتونستم هیچ حرفی بزنم
اونجایی که دلم نه شبیه تو و نه بهتر از
تورو بلکه فقط بودن با تورو میخواد
حواسم
پیش دلت جا مانده
و دوست داشتنت
دارد بر روی قلبم
سنگینی می کند
اما چون تو را ندارم
از بغضی عظیم سرشارم
و شب یعنی همین
به تو دچارم
اما نیستی کنارم
و من از شدت دلتنگی
تنهایی را در آغوش می فشارم
????????
جهان خراب شود باز دوستت دارم
که عشق فاجعه را بارها عوض کرده‌ست
بے تو دلتنگے بہ چشمانم سماجت میڪند
واے ِدل! چون ڪـودڪے بے تو لجاجت میڪند
اشتیاق دیدن تو میل ِ خاموشے نڪـرد
هیچ وقت عشقت بہ دل فڪر فراموشے نڪرد
عشق ِ من با تو بہ میزان ِ تقدّس مے رسد
بے حضورت دل بہ سرحدّ تعرض مے رسد
دوستت دارم براے من ڪلام تازہ نیست
حدّ عشقت را بـرایم هیچ چیز اندازہ نیست
در غیاب تو غریبانہ فراقت میڪشم
بر گذشت ِلحظہ ها طرحے ز طاقت میڪشم
چشم هایم را نگاہ ِ تو ضمانت میڪند
????



:: برچسب‌ها: دلنپشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 3 / 7

و ساعت 11:19 بعد از ظهر


????????
نارنجی میشود دنیایم
تو را که میبینم
و تو بکر ترین منظره ای
مثل درخت پرتقالی که در پاییز به بار نشسته باشد پر از بوسه پر از دوستت دارم
بعضی روزها
دلم برای تو تنگ می‌شود
مثلِ دیروز
که دلم
تنگ شده بود و تو نبودی ‌
مثل امروز
که دیشب
خوابت را دیدم و تو آمده بودی
مثلِ فردا
بعضی روزها
دلم برای تو تنگ می‌شوددلم‌ عجیب برایت تنگ میشود
⦅عشق جانم⦆
حال من
دماسنـــج حال توست
وقتی‌ خوبی
گرمتریڹ آغوش‌ها را در آستین دارم
بد ڪه باشد حالت
خودم ڪه سهل است
تمام دنیا یخ می‌زند از
سردی لبخنــدم
باید سکوت کنم آنقدر از تو نوشته ام که می ترسم یک روز
از لابلای همین کلمات بلند شوی‌ و بیت بیت شعرها بر سرم آوار شود باید سکوت کنم و بگذارم
این پنجره ی احساس
برای همیشه
روبه آسمان انتظار بسته شود
درست می‌گین جناب قبانی
مگر جز این است که مهم شدن یک جلوه از عشق است چه فایده ای دارد نگران من باشی ولی از من دفاع نکنی خیلی دوستم داشته باشی اما من را نفهمی
جای خالی ام را حس کنی
اما سراغم را نگیری چه فایده ای دارد در میان داریی های تو باشم
اما مهمترین نباشم
یکی از حس هایی که موقع عاشقی آدم
میتونه تجربش بکنه وقتیه که صداشو
میشنوید یا بهش فکر میکنید و یهو هوری
دلتون میریزه این اتفاق از نظر علمی
اسمش «pvc»عه که یعنی قلبتون یه
ضربان قلبی رو جا میندازه و تو ضربان بعدی جبرانش میکنه
‍ ميگم دلبر ميگم نارنجى
ولى من هنوز نفهميدم چون دوست داشتم هيچكس شبيهت نبود يا چون شبيه هيچكس نبودى دوست داشتم



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 2 / 7

و ساعت 11:49 بعد از ظهر


سلام احسان جونم عزیز دلم وای قربونت برم چه چاق شدی از چشم بد دور جانم مواظب خودت باش منم همینطورم


شب
مصداق تلاقی دو چشم و
یک سلام ساده از عاشق ترین
دلهاست
آخـــر دورت بــگردم جـان دلم آنقدر از تــو نـزد آدمـها گفتـه ام ڪه عشـقم چنیـن است و چـنان است
اما جان دلم یکــبار تنـها یڪبار از تـار مـوی خورشید پاییـن بیا   و به آنها نشان بده ڪه
رویـا های من واقعــی هستند
بیـا دورت بگـردم
فصل ها
ادامه ی نبودن های توست
پاییز را دوست دارم اما
شاعرترم می کند وقتی
به پیراهن سبزات فکر می کنم
قطعا چیزی از قلبت نوشیده ام
یا عطر تنت را بوییده ام که دلم مدام بهانه تو می گیرد
و بی قرار است
اگر آنسویِ  پنجره نشسته‌ای و صدای باران قرارِ دلت را ربوده رختِ پاییزی‌ات را به تن کن و ذوق دلت را قدم بزن هیچ معلوم نیست دوباره پاییز باشد دوباره تو باشی
دوباره قرار دلت به بارانی بی‌قرار شود
کوشيدم
بوي تو را
از سلول‌هاي پوستم
بيرون کنم پوستم کنده شد
اما تو بيرون نشدي کوشيدم تو را
به آخر دنيا تبعيد کنم چمدا‌‌‌ن هايت را
آماده کردم برايت بليط سفر خريدم در اولين
رديف کشتي برايت جا رزرو کردم وقتي کشتي
حرکت کرد اشک در چشمانم حلقه زد
تازه فهميدم در اسکله‌ام
تازه فهميدم آن که
به تبعيد مي‌رود
منم نه تو
امشب
دلم تنها یک سوره میخواهد یک سوره که مثل امَن جیب شفا
دهد
تمام دلتنگی هایم  را
و تمام شب بیداریهایم
امشب ‌ تو را
با واژه‌ ی عاشقانهٔ تڪراری
خواهم کرد
امشب از همین فاصله‌ ی دور 
تو را به آغوش میکشم
آرام میبوسمت و با نجوای دلم
کنار گوشت زمزمه می‌کنم
زیباترین‌حس‌زندگی‌ شب ‌بخیر

یه دیالوگ قشنگ هست که میگه:
یه دقیقه دیگه معلوم نیست
کی مُرده است کی زنده اگه قراره یه دقیقه دیگه نباشم دلم میخواد بهت گفته باشم که چقدر قیافتو
صداتو
لحن حرف زدنتو
خنده هاتو
خودتو
دوست دارم



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 1 / 7

و ساعت 11:7 بعد از ظهر


سلام احسان جونم خوبی عزیزم وای چقدر روز اول مهر دلگیره یاد مدرسه رفتن می افتم ????خدا رو شکر که نمیرم

????????????
ای عشق
دنیا قرار نیست
دیگه مثل من داشته باشه
هیچکس قرار نیست
مثل من عاشقت باشه
هیچکس قرار نیست
جوری که من نگات میکنم نگات کنه
هیچکس قرار نیست جوری که
من دوستت دارم دوستت داشته باشه
هیچکس نمیتونه مثل تو
منو دیوونه خودش کنه
من با صدایِ نفس کشیدنت
هم عاشقی می کنم
حتی اگر آرام و بی صدا
خودم را بگذارم در دستهایت و بروم حتی وقتی از کنارت رد شوم
برای پرت نشدنِ حواست
بویِ تنت را پُک بزنم تو را با هیچ چیز عوض نمیکنم
حتی با زندگی
تو شدی با ارزش ترین تیکه پازل زندگیم که
من اگر هزار بار هم به عقب برگردم بازم تورو
انتخاب میکنم و از صمیم قلبم عاشقتم
و عاشقت میمونم با تموم وجودم دیوانه‌وار
میپرستمت و قدر عشق و دوست داشتنت رو
میدونم و تا ابد به عشق و اسمت وفادارم
خواستم بهت بگم
خیلی خوبه که هر روز و هر ساعت هر ثانیه تو قلبمی و صداتو میشنوم
و نفساتو میشمارم بهشون گوش میدم چون من با وجود همینا آرامش میگیرم
خوشحالم که دوستت دارم
خوشحالم که عاشقتم اینو بدون در هرشرایط از زندگیت بیادتم و تنهات نمیذارم
اگه بهم بگن قشنگترین تعریفت از عشق چیه میگم صبر کردن برای اونی که از اعماق وجودم میخواهمت
می نویسم
اگر هر بار به تو فکر میکردم
گلی در زمین کاشته میشد الان در باغ خود قدم میزدم
و من اَسیر دوســــت‌داشــــتَن تُواَم



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 31 / 6

و ساعت 11:39 بعد از ظهر



تو بہ اندازه نور ماه قشنگۍ
تو بہ اندازه چارخونہ‌هاۍ پاییز قشنگۍ
تو بہ اندازه برف آذر ماه قشنگۍ
تو بہ اندازه خش خش‌ برگ‌هاۍ توۍ خیابون قشنگۍ
تو بہ اندازه کتاب نو  قشنگۍ
تو بہ اندازه قهوه داغ قشنگۍ
تو بہ اندازه بوسه هاۍ یواشکۍ قشنگۍ
تو انقد قشنگۍ کہ نمیتونم دیگہ حتۍ توصیفت کنم
دستانم را بگیر و ببرجایی دور از این آدم ها دور از این هیاهو جدا از این همه جدایی ها ببر به کور ترین نقطه جهان جایی که با آرامش بوسه
بر پیشانی ات بنشانم
درسته ما خداحافظی قشنگی نداشتیم
اما داستان قشنگی داشتیم
و همین برای فراموش نکردنت کافیه
پاییز نزدیک است
دلم
یک تُ  می خواهد
که دوستت دارم هایم را
با برگهای نارنجی این شهر
به موهایم سنجاق کنی
تا پاییز
بهار ما باشد



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 31 / 6

و ساعت 11:38 بعد از ظهر


سلام احسان جونم خوبی عزیز دلم شب ات خوش دوستت دارم بهترینم حتما نوشته هایم را میخوانی و من یقین دارم

????????????
دوستت دارم
همان‌گونه که شب ماه را
دوستت دارم
همان‌گونه که صبح آفتاب را
دوستت دارم
مثل ملاقات پنهانی مادر از لای در
دوستت دارم
مثل حبس من با تو تا ابد
در یک اتاق دربسته
حتی بی پنجره تنها من و تو این چنین دوستت دارم تو را
شبیه نفس می مانی
وابسته ام به تو
محتاجم به استشمام عطر آغوشت
حیاتم وابسته است
به خواستنت
به داشتنت
به تماشاکردنت
بغل بگشا به رویم
آن هم عاشقانه
و غرقم کن در دریای بیکران آغوشت
تا مرهم حضورت
قلبم را از غم بتکاند و
عشقت تا همیشه درون آسمان قلبم بدرخشد و باقی بماند

????باران نشسته روی شعرم دفترم یعنی نمی‌بینم تو را ابریست در چشم تَرم یعنی
سرم داغ است و یک کوره تبم انگار خورشیدم
فقط یکریز می‌گردد جهان دورِ سرم یعنی
تو را از من جدا کردند و پشت میله‌ها ماندم
تمام هستی‌ام نابود شد بال و پرم یعنی
نشستم صبح و ظهر و عصر در فکرت فرو رفتم
اذان گفتند و من کاری نکردم کافرم یعنی
اگر ده سال بر می‌گشتم از امروز می‌دیدی
که من هم شور دارم عاشقی را از بَرَم یعنی
تنِ تو موطِن من بوده پس در سینه پنهان کن
پس از من آنچه می‌ماند به جا خاکسترم یعنی
نشستم چای خوردم شعر گفتم شاملو خواندم
????اگر منظورت این‌ها بود خوبم بهترم یعنی



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 28 / 6

و ساعت 10:27 بعد از ظهر


????????
امشب از راه برس
بی مقدمه
بی سلام و احوال پرسی بیا
و مرا بغل کن و در گوش هایم غزل غزل
عشق بخوان بگذار این عشق به دنیا و آدم هایش ثابت کند
که فاصله
حریفِ دوست داشتن نمی شود
برای توصیف شب
به چیدمان واژه‌ها نیاز نیست،
شب حس زیبایی‌ست
وقتی به یادت
لبخندی کوچک بر لب‌هایم می‌نشیند
هر شب نور را
از ماه قرض می گیرم
و به چشمانت پس میدهم
من یک عمر به نگاهت بدهکارم
بی تو هر شب
چشم من آرامشش
در خواب نیست
بعد تو در سینه ی طوفانی من تاب نیست
هر شب شیرینی خاطرت را در چای میریزم
و با لبخند هم میزنم
با خیالت روبه رویت مینشینم و چای را سر می کشم
آنقدر رویا و خاطرات شیرین است که تلخی نبودنت را احساس نمی کنم
بی پروا ترین میشوم
آنروز که دستانم فاتح
جغرافیای آغوشت شوند
ولبانم غزلخوان
چشمان آسمانیت
رهاورد دستانم
نفسیست خسته در عجز نگاهم
تو می باری
بيشتر از اين نمی شود خدا هم که پادرميانی کند دست هايت را برمی دارم کتاب شعر من، چشم هايت که نفس هايم را
در جيب هايت گذاشته اند قدم هايت را
پا به پايم خواهم برد و لبانت که طعم عشق می دهند جهان هميشه سهم من بوده است دوست داشتنت قرنطينه ی دلم
چگونه
بخاطر بیاورمت که سهم من از تو
هر روز نداشتنت بود
☘️????☘️



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 28 / 6

و ساعت 1:43 قبل از ظهر


سلام احسان جونم خوبی صبحت قشنگ عزیز دلم دوستت دارم با کلی آرزوهای قشنگ


حال مرا نپرس
امشب شبترین شبهاے منست
ڪه میان تڪثیرچشمانت
خیالم پر مے ڪشد
و زمین
عاشقانه هایش را گم مے ڪند
وتو محو و محو تر مے شوی
اما اینجا در خیالم
همه چیز جور دیگریست
و شب آنقدرها هم شب نیست
دلبــرجانم
شاید هیچ وقت بِهت نگم که
تو تنها داراییِ با ارزشِ منــی تو این هیاهوی زندگی خیال بودنت برام آرامش محضه شاید هیچ وقت بِهت نگم امّا انقد دوستِت دارم که برای داشتنت
از همه دنیا دست میکشم زندگیــم کاش بدونیِ
عشقت تَنها دلیلِ زندگیمه
من بدونِ تو هیچ وقت نتونستم هیچ وقت‌ نمیتونم تا ابدو یک روز عاشقتم
میدونی چقدر دوستت دارم راستش خودمم نمیدونم چون تا میام حسابش کنم ثانیه ها میگذرن و حسم بیشتر میشه، ولی میدونم انقدری دوستت دارم که دلم میخواد پلک نزدنو یاد بگیرم که وقتی زل میزنم تو چشمات حتی یک صدم ثانیه رو هم هدر ندم انقدر دوستت دارم که حتی اگه قلبمو بگیری تو دستات و بشکونیش دستاتو باز میکنم و تیکه های قلبمو آروم آروم ازشون جدا می کنم که مبادا تیکه های شکستم دستاتو زخمی کنن بهت گفتم هرثانیه حسم بیشتر میشه ببین حتی وقتی داری اینو میخونی بیشتر از وقتی که نوشتمش دوستت دارم
اونقدر دوسـتتدارم
ڪه پـروانه‌ها
گیج می‌شن گـلها
تعجب می‌ڪنن و
بـارون دلش آب مے افته
اخه دنیاے منی
انگار تو هر روز زیباتر می شوی
و من هر روز عاشق تر انگار تمام شعرها و منظومه های عاشقانه را برای تو سروده اند
تمام شعرهايم
بهانه ايي است
براي آمدنت
نميشنوي سوز صداي شعرهايم را
در وصف دوست داشتنت همین چند جمله
شاملو کفایت میکنه
مرگم باد
اگر دمی کوتاه آیم از تکرار این پیش پا افتاده ترین سخن که دوستت دارم



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 26 / 6

و ساعت 6:23 قبل از ظهر


سلام احسان جونم خوبی سالها تو رو از امام رضا خواستم نمی دونم تقدیر چی رقم میخورد عاشقانه دوستت دارم

????☘️
شب بہ شب
دلتنڪَ‌تر می‌شوم
بدون آنڪہ بہ یاد بیاورم چرا 
مگر قرار نبود فراموشم شوی
پس چرا هنوز هم هر شب
دلم برایت دلتنگ می‌شوم باور ڪن مقصر من نیستم این تویی که در سرم بی‌نهایت پُر رنگی 
شب هابیشتر دوسـتت دارم
چون وقتـی
چشم هایم را می بندم
بیشتر در خیالم راه می روی
خیال
بودنــت آرامشے ست
که تزریــق مے شود
درون رگ هــایم
با حس نفس هــایت
تکثیــر مے شود درون من
مبتــلاے تو شده ام
اے دلیل هر تپــش قلبمی
کاش میتونستم محکم بغلت کنم و
همه دردات غصه هات حال بدیات مشکلاتت رو
از روحت بیرون بکشم بریزم تو خودم
بجای تو من درد بکشم بجای تو من غصه بخورم بجای تو من حالم بد باشه بجای تو من مشکلات رو به دوش بکشم
اصن همه ناراحتیات واسه من
من از اون دختر معمولیام که دلبري بلد نیست
ولي روت حساس میشه ????????????
دلش نمیخواد کسي جز خودش خوبیاتو بیینه
دورت بگرده
هموني که از همه دختراي دورت متنفره
و میخواد فقط واسه خودش باشي
من از اون دختر معمولیام که دلبری بلد نیست
ولي تو دوست داشتن کم نمیزاره برات
میخواد تو دردات کنارت باشه
کمکت کنه و غصه هاتو بزاره گوشه دل خودشو
حال خوبتو ببینه من از اون دختر معمولیام که دلبری بلد نیست
ولي وقتي باهاش سردي
غرق میشه تو اشکاش
و دلش میخواد داد بزنه چقدر دوست داره و نباشی دلتنگت میشه
اما ترس نداشتنت میبنده دهنشو
من از اون دختر معمولیام که دلبري بلد نیست
ولي میمیره برات
فرانسویا به کسی دوسش دارن
میگن ma vie یعنی زندگی‌ من، کسی که زندگی بخشه، امید بخشه همینقدر کوتاه و جان بخش



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 25 / 6

و ساعت 6:14 قبل از ظهر


سلام احسان جونم خوبی عزیز دلم


ٱنقَدر از تُ مینویسَم
تاگوشِ‌هَمه‌ِشَهر
از ؏ـاٰشِقاٰنهِ‌هایَم پُربشود
؏ِـشـــــقِ ♡
طُ را بِه کُل‌عالَم‌جاٰرمیزَنَم
طُ‌فَقَط
حُرمَتِ‌دوستَت‌دارَم‌هاٰیَم‌راٰ
نِگــــــــه‌ِداٰر
وَ ؏ــِشْق
چِقَدرمۍتَوانَدوَسیع‌باشَد
که‌ِتَنھاباآمدَن‌یِک‌نَفر
تَمام‌ِقَلبَت‌ْراپٌرکٌند
جورۍکه‌ِدیگرجاٰیۍبراٰۍکَسۍنَمانَد
وچہ‌ِخوشبَخت‌ْاَستْ آن‌کَسۍکهِ،
هَم‌خٌوددَرقَلب‌ مَعشوق‌استْ
وَهَم‌ مَعشوق‌ دَرقَلب‌او
هر شب در خواب راه میروم
تا به آغوش تو برسم
میبینی
من مسیر دوست داشتنت را
حتی با چشم های بسته هم
از برم
و خیالت آرامشے ست
که تزریــق مے شود
درون رگ هــایم
با حس نفس هــایت
تکثیــر مے شود درون من
مبتــلاے تو شده ام
اے دلیل هر تپــش قلب من
من فکر می کردم
بدون دیدن تو خواهم مرد
اما
وقتی که
غرق خیــــال تو شدم
فهمیدم
انتظارت
مثل خودت دوست داشتنی است
فاصله ها هرگز مانعی برای دوست داشتن برای عشق نیستند درست اما اگر من اینجا گریه کنم آیا در دور دست ها گونه های تو خیس خواهند شد
دوست داشتم
كنارم باشي
در آغوشم باشي
در وسطِ قلبم باشي
ولي يادم نبود
قبل از همهء اينها
 ‌ ‍ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌ ‌ ‍ ‌فقط
يك جمله
به تو بڪَويم تو قشنڪَترين
و زيباترين فڪر منى
عشق ‌بى‌پايان‌ سر‌ و‌ ته‌ ندارد
فڪرش بودن است
و دوست داشتن و ماندن
 حالا
 تو اسمش را
هر چه مى خواهى بڪَذار
تُ بايد در تقديرم باشي
دلم را
بر می دارم
سَرِ قراری می آیم
که باهم نداشتیم
شاید آمدنت اتفاق افتاد
عشق را دست کم نگیر



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 23 / 6

و ساعت 10:56 بعد از ظهر



.:: Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by cheshmanabi ::.
.:: Design By :
wWw.loxblog.Com ::.




................................................ النازپوراسماعیلی ............................................. به صفحه اینستاگرام نقاشی ایرانی من بپیوندید: INSTAGRAM_IRANIAN1PAINTING ............................................. به صفحه اینستاگرام آشپزی من بپیوندید ... lnstagram- cheshmanabi ............................................... https://instagram.com/shayda_wear?igshid=10z6vflya9ey6 مزون مانتوی اینجانب دراینستاگرام عضو شوید ممنون




الناز پوراسماعیلی
















حافظ , دلنوشته غم فراق , دلنوشته لحظه قرار عاشقی , دلنوشته فراق , سهراب سپهری , مولانا , شعر , سخنان بزرگان , دلنوشته چشمان بی فروغ , آشپزی 2 الناز , جک , آشپزی الناز , دلنوشته غم فراق , مینیاتور , صنایع دستی ,




»تعداد بازديدها:
»کاربر: Admin


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1298
بازدید دیروز : 5455
بازدید هفته : 21056
بازدید ماه : 92604
بازدید کل : 874774
تعداد مطالب : 24315
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


ستاره امید

<-PostTitle->

<-PostContent->

موضوعات مرتبط: <-CategoryName->

برچسب‌ها: <-TagName->

ادامه مطلب
[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
[ ]
................................. ???????????????? ...........................

دانلود آهنگ
.............................

دانلود آهنگ
.................................

دانلود آهنگ
....................................

دانلود آهنگ
....................................

دانلود آهنگ
........................................

دانلود آهنگ
...........................................

دانلود آهنگ
.........................................

دانلود آهنگ
...........................................