راستی ببخش قرار بود به نیتت برم حرم و نشد هر کاری کردم نشد خیلی
در گیر شدم دیگه اگه برسم جمعه قول میدم برم واست بد قول شدم
نبینم عشق من خسته باشه پر قدرت و پر انرژی باید باشی
وای چقدر خسته شدم و چه دردسری واسه خودم درست کردم گفتم
تو خونه دعوت کنم بهتره خواهرم گفت ببر همه رو کافی شاپ
گفتم نه این طوری بهتره حالا یکسره تو در رفت و آمدو خرید
باید باشیم حالا دعا کن همه بیان و شیک برگزار بشه بعدا واست
عکسها شو میذارم که ببینی خیلی واسم مهمه چیدمان غذا و شیک
بودن همه چی چقدر باید جایت رو خالی کنم البته که خانمها هستن
خخخخخخ راستی دوستت دارم خیلیییییییییییییییییییییییییییییی
خسته هم نشی از دوست داشتنم
میدونم بی مزه شدم و هم چنین دیوونه شبت بخیر من بخوابم که صبح
زود باید بلند شم خیلی کارا هست باید انجام بدم مواظب خودت باش
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراقد,