عزیز دلم وای چقدر موضوع دیشب پر از هیجان و شبیهه خیال بود چقدر یاد
کارتون هایی که زمان بچگی میدیدم بود چقدر دوست داشتم اون زمان به
واقعیت می پیوست ولی واقعا فکرش هم و تو اون شرایط من اگر بودم
سکته رو زده بود با اینکه من دریا و طبیعت و هیجان رو خیلی دوست دارم
ولی وقتی واقعی تو اون بحران باشی خیلی باید قوی باشی الهی چقدر
با نمک صحبت می کردن یعنی من عاشق قیافه توام که اکثر حرفهاشون رو
به سختی متوجه میشدی و اینکه قیافه ات گیج و سردرگم بود هر سه تا
هم با هم حرف میزن و شلوغ میکردن آخی طفلی ها اینهمه ماهی صید
کردن و مجبور شدن همه رو تو دریا بندازن من اگر بودم میخوردم خخخخخ
ولی واقعا همه اش معجزه بوده و عظمت خدا خدا رو شکر که همشون
سالم هستن و رفتن پیش خانواده هاشون خدا رو شکر وای آرزوی حبیب
خیلی بانمک بوده تو اون شرایط آرزوی بچه میکرده آخی خدا خودش .
کمک کنه به عشقش برسه
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,