دلم برایت تنگ شده خوب بود امشب افطاری جایت خالی دعوت بودیم خونه یکی از
همکارهای بابام خوب شد امروز افطاری بودم سرم گرم شد اگه نه تو هم که تو برنامه نداشتی که ببینمت و روی ماهت را ببینم تا دلم
باز بشه امسال چرا اینطوری هست مگه شبکه ورزش داریم آخه این چه
وضعی است ولی خوب عوضش تو فردا با انرژی و قدرت بهتری برنامه
اجرا میکنی تازه یکساعتی از افطاری رسیدیم خونه الان میخوام برم
احیا داری تا سحر که ساعت سه هست طول میکشد منم واست دعا کردم
وامشب هم دعا میکنم که از چشم بد دور باشی و هر چی به صلاح جفتمون
هست و اینکه بتونیم همدیگر را خوشبخت و اینکه به همدیگر آرامش هدیه
کنیم دعا کردم نمی دونم باز هم چه میشود ولی من امسال تصمیم خودم
را گرفته ام قاطعانه چون از عشق خودم اطمینان کامل دارم امیدوارم
حضرت علی امام زمان امام رضا و....خودشون واسطه باشن میانمان
نه دروغی هست و نه ادای عاشقی در میارم و نه اینکه بخواهم اذیت
کنم خدا خودش شاهد هست بگذریم راستی امشب رفتی احیا واسم
دعا کن خیلی به دوستانت هم بگو یه دیوونه هست که خیلی احتیاج
به دعای اونها داره واسش دعا کنید من رفتم احیا داری واسه
دوستانت هم همیشه دعا می کنم که بهترین اتفاق های خوب
در زندگیشون بیفته
:: برچسبها:
دلنوشته چشمان بی فروغ,