ای مهربانترین بگذار از مهربانی نگاهت سخن بگوییم واز چشمهایت که چه شبها
تاصبح گریه کردند وبی خوابی کشیده اند واز بزرگواری دستانت واز روح بلندت
سخن بگوییم به من اجاازه بده تااز عشقم برایت سخن بگویم هرروز
این عشق روی شانه هایم قرار گرفته ومرابا خود می برد وسنگینی این عشق
هرروز بیشترو بیشتر می شود نمی دانم چطور زیباترین وازه هارا در کنا ر هم بنشانم
وبازنجیر مهر وعاطفه انها را پیوند دهم وانگاه رساترین ولطیف ترین جملات بشوند
:: برچسبها:
دلنوشته چشمان بی فروغ ,
|