شما معصوم وصبوری شما انگار خود نوری همه جا هستی ونیستی
همیشه فقط یه جوری میدونی جسارته اسم شمارو بیارم
اگه گستاخی نباشه عشقتو دوست دارم
اگه گستاخی نباشه نفسام مال شما تا چشمام مثل سایه دنبال شماست
شما عشق لا یضالی شما حاضر شما غایب
شما ممکن ومحالی شما شما لغزش شعر حافظ
شما راز هر قصیده شما شعری نه سرودهشما طرحی نکشیده
شما صاحب یقینید شما گردش زمینی
شما علت شما مقصد شما پاک ترینید
شما آفتاب شما مهتاب شما پیدا شما نایاب
شما اول شما آخر شما بیدار من کنیزم شما سرور
شما از ستاره بیشتر شما مومن شما صوفی
شما درویش وغلندر دستی شما رو از آسمون فرستاده
هرچی هست بد بودن رو به دستاتون یاد نداده
قصه من قصه خیز پلنگه سمت ما
برای چشم کنیز خواب یه سرور زیاده
شما از جنس سپیدی شما ابری شب شعری
شما علت نخستی خلقت مبهم شعری
شما بهترین شبانی شما قدیس وفرشته کاشف حرف وصدایی
کاشف خط ونوشته چه تماشایی دستای شفابخش شما
چشمای بسته این خسته کنیز رو وا کنه
این یه میلاد دوباره ست وقتی سرور من رو با اسم کوچیک صدا کنه
:: برچسبها:
بیاد اسطوره های هنر,