که پست جدید گذاشتی ولی چه پست تلخی گذاشتی روح آقای منوچهر چشم آذر قرین 

رحمت کند واقعا چه آهنگ های جاودانه ای برای چه خواننده های ماندگار درست کردند 

که صداشون نه تکرار میشود و نه تکراری هر چقدر این آهنگ ها را گوش میدهم گوشم 

خسته نمی شود حیف این آدمها رفتند ای کاش بودند ...............

راستی حال خودت چطوره سرما خوردگیت خوب شد خسته کارهایت نباشی عزیز دلم

 وای لحظه شماری می کنم تو رو 27 این ماه ببینم اون هم یک ماه چقدر اون لحظه هایی 

که می بینمت دلم آروم می گیره انگاری تمام دنیا را به من داده اند وقتی که برق اون 

چشمهایت می افته و اون نگاه عاشقونه ات من رو یک ماه آروم تر می کنه نمی دونی 

در اون لحظه ها چقدر حالم دگرگون میشه یک وقتایی که هیچ خبری ازت نیست چقدر 

بی قرارت میشم و فقط دیدن عکسهات و شنیدن صدات و قطره های اشکی که از گونه هام

سرازیر میشه و به خودم میگم صبر کن همه چی اون چیزی میشه که تو میخوای اینهمه

سال صبر کردی می دونم باز حرفهای دیوونگی می زنم ولی من سالهاست دیوونه تو

شدم چند روز پیش یکی از دوستام که چابهار بود زنگ زد که احوالم رو بپرسه اون

فقط از عشق من به تو خبر داره قبلا بهت گفته بودم که این دوستم چقدر با همسرش 

اختلاف داشتند حتی تا مرز جدایی هم پیش رفتم ولی من مانع اش شدم چقدر ساعتها 

از پشت تلفن باهاش صحبت می کردم بعضی موقع ها انقدر گوشی تلفن دستم بود 

و باهاش صحبت می کردم و نصیحت می کردم که دستم درد می گرفت تو همه زمینه 

های زندگیش ازم مشاوره می گرفت و من هم بی دریغ کمک اش می کردم همیشه 

خودش و پدر و مادرش واسم دعا می کردند و می گفتند تو خواهری می کنی دوستم 

این سری که زنگ زد اولش احوالپرسی کرد و بعدش شروع کرد به نیش و کنایه به من

در مورد تو گفت و بهم گفت هنوز منتظرشی به حالت تمسخر می گفت آنقدر وایستا

ببینم که چی از عشق اش نصیبت میشه اصلا دوستم یک آدم دیگه ای شده بود انگاری 

که خوشحال باشه از غمی که من دارم خیلی دلم شکست و ناراحت شدم و سریع به 

بهانه ای گوشی تلفن رو قطع کردم من و دوستم از دوران دبیرستان دوستهای صمیمی 

بودیم اصلا فکر نمی کردم شخصیت واقعی اش را این طوری نشان بدهد من به آدمها

خیلی خوش بین هستم ولی در مورد عشق کسی نمی تونه با من شوخی کنه چون 

برام خیلی این مسئله ارزشمند هست خیلی پشیمون شدم که رازم رو بهش گفت

اون تنها کسی بود که در میان دوستام از تو براش گفته بودم ولی افسوس که اشتباه

کردم نباید از عشق با کسی صحبت کرد باید مثل یک راز در سینه حبسش کردچون 

هر کسی لایق صحبت کردن در مورد عشق نیست چرا آدمها این طوری شده اند 

انگاری از مشکلی که در زندگیت پیش اومده با تمام وجود خوشحال میشن هرچه با خودم تجزیه و تحلیل 

می کنم من واسه این دوستم واقعا کم نذاشتم چرا قلبم رو شکست اصلا تمسخر کردنش

رو درک نمی کنم از حسادت بود یا خوشحال بود از ناراحتی من امیدوارم همه رو به راه 

راست خدا هدایت کند به خدا گفتم من در حق اش هیچ بدی نکردم آخه چرا چقدر دنیای 

بی رحمی شده هیچ کس حاضر نیست به کسی خوبی کنه محبت کنه انگاری قرار نیست

ما آدمها خوب باشیم درست زندگی کنیم تا همین طور خیر و برکت در زندگیمون بیاد 

تا آرامش بگیریم خدایا شکرت که تو مثل بنده هایت بد نشدی و هنوز هستی 

راستی احسان جونم مواظب خودت باش اینروزها خیلی فشار کاری داری 

خدا کمک ات کند مواظب سلامتی ات باش دوستت دارم هیچ کس نمی تونه

با تمسخر کردنش من و از عشق به تو زده کنه یا از تصمیم از انتخابم منصرف 

کنه