برای روی ماهت تنگ شده جان دلم چکار می کنی قرنطینه خوش می گذره من که
دیگه دو ماه شده حبس خانگی هستم دارم کم کم عصبی میشوم مثل پرنده ها شدم
که خودشون رو به در و دیوار می زنند تا رها بشوند بااینکه سرگرمی زیاد دارم مثل
آشپزی کردن کتاب خوندن نقاشی کشیدن رقصیدن و ...و با این حال دوست دارم هوا
بخورم قدم بزنم اینها شده آرزو انقدر هر روز مشهد بارون میاد که نمیشه حداقل بریم
حیاط یا بالای پشت بام تا هوا بخوریم راستی تو چکار می کنی فکر کنم تو هم بدجور
عصبی شدی همین طور پیش بریم نصف ایران افسردگی گرفتند خخخ راستی این
استوری های خانه های قدیمی رو میذاری با اون حوض های آبی و شمعدانی چقدر
قشنگ هست روح می گیرم راستی عصری جایت خالی نان سیمیت ترکیه رو درست
کردم خیلی باحال بود جایت خیلی خالی بود از بس توی این فیلم های ترکیه نگاه کردم
حوس نان سیمیت کردم فکر کنم از نون های معروفشون باشد راستی یک عکس جدید
از خودت بذار تا من واست غش کنم راستی دیروز به برادر آقای یراحی برادرشون که
اسمشان محمد هست پیام دادم و بخاطر عشق تو ازشون کمک خواستم گفتم که پیام ا
مرا به آقای یراحی برساتند گفتم ایشان درک بالای از عشق دارند آقای یراحی حتما
کمکم می کنند ایشان گفتند من ارتباطی با این دو بزرگوار ندارم واقعا چرا باید دروغ
بگویند حداقل اش با برادرشان آقای مهدی یراحی در ارتباط که هستند لزومی نداشت
دروغ بگویند می توانستند بگویند نمی توانم کمکتان کنم اینروزها بد جور دلم شکسته
و نا امید هست بیشتر از این یازده سالی که بخاطر عشق تو جنگیدم و امیدوار بودم
کم کم دارم نا امید میشوم به هر کسی رو میزنم انگاری دلش نمی خواهد کمک کند انگاری
کمک کردن به دیگران از مد افتاده هست من به همه دوستانت در اینستاگرام پیام گذاشتم
ولی متاسفانه هیچ کدام نگاه نکردند من به تمام ایران برای عشق تو رو بزنم اینکار را می کنم
تاموفق شوم امیدوارم خدا هم دیگه خسته بشود از دستم و امسال گره را باز کند بعضی موقع ها
دوست دارم از شدت دلتنگی که به تو دارم فریاد بزنم که گوش آسمان کر شود مواظب خودت
باش احسان جونم خوب بخوابی عزیزم زیاد می بوسمت تا خوابت ببرد دوستت دارم قندکم
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,