کارهای عصرجدید خوب پیش می رود چه خبرا چکار می کنی پست جدید
گذاشتی کلی دلم باز شد فدای اون خنده های قشنگ ات بشم عزیز جونم
چقدر رنگ سبز و کت و تی شرت سورمه که در برنامه پوشیده بودی بهت میاد
و بعدش رنگ سفید خیلی بهت میاد وای چقدر دلم باز شد عکس ات رو که
می بینم راستی ببخش این روزها خیلی احوال خوبی ندارم خیلی دمق و دپرس
هستم و کلی از دنیا ناراحت و ... این کرونا هم کلافه ام کرده خیلی خسته شدم
و فقط فکر کردن به تو هست که خیلی حالم رو خوب میکنه و لبخندی روی لب هایم
می نشیند و عشق تو آرومم می کند ای کاش به کسانی که رو زدم کمکم می کردند
دلم میخواهد تو همیشه کنارم باشی شاید خیلی توقع بزرگی باشد
توی لحظه لحظه های زندگیم وجودت رو حس می کنم عشق تو به من
خیلی آرامش و صبوری داد چقدر خوشبختم که خیال عشق تو رو دارم
ای کاش بشود امسال تو را واقعی داشته باشم خدا خیلی بزرگ و مهربون
هست حتما کمکم می کند که تو مال خود خود خود من باشی چقدر این لحظه
شیرین و دلچسب هست کسی که با تمام وجود دوستش داری و سالها بخاطرش
اشک ریختی حالا نصیب ات شود وای حتما اگر لیاقت تو رو داشته باشم حتما
اون لحظه از شدت شادی فریاد می زنم ........
برنامه ات شبی جالب بود چقدر از دست مامان بزرگ ات خندیدم چه مادربزرگ
با مزه ای داشتی خخخ خدا رحمتشون کند این همون مادربزرگ شوخ طبع ات
بوده باز هم از مادربزرگ ات تعریف کن ای جانم احسان جونم مواظب خودت
باش عزیز دلم می بوسمت با یک بغل آرزوهای خوب دوستت دارم مواظب
خودت باش عزیز جانم
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,