دست هايت
بوى گندم بو داده می هد،
لب هايت طعم توت خيس!
از ابتدای همين شعر تا الان
هزار شكلات به ياد لبانت خورده ام!
نه هوس است نه حرفى از سر بيكسى
اسمش را هرچه می خواهى بگذار!
اما من،
بايد دستهايت را به جيب بريزم
و لبانت را
لابلاى بوسه هايم خشک كنم.
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,