شب دیوانهوار زیر ڪَوش ماه ساز عشق مینوازد و ماه بربام آرزوهایم مینشیند تا دستهایم تنهایی را با بغض در آغوش بڪشند زیبای من کاش بدانی آغوش تو تنها بهانہای است برای خوابهایم تا لنگر بیاندازد خوشی را میان کابوسهای گاه و بیگاهم وقتی تو باشی مهم نیست چی کمه چی زیاد وقتی تو باشی مهم نیست کی هست کی نیست وقتی تو باشی مهم نیست شبه یا روز وقتی تو باشی مهم نیست گرمه یا سرد وقتی تو باشی مهم نیست کی باهام بده کی خوب ولی تو که نیستی و کارای مورد علاقمم برام عذابه تو که نیستی دیگه هیچیو نمیخوام همه دنیا رو میدم فقط تو باش دنیا بدون تو یه چیزی شبیه پیتزائه بدون پنیر شبیه فوتبال بدون توپ شبیه انسان مُرده شبیه یه ماشین چپ شده شبیه خودکاری که جوهرش تموم شه شبیه هواپیمایی که نمیتونه پرواز کنه شبیه یه ماشینِ بدون چرخ شبیه یه قلب بدون خون شبیه یه صورت بدون خنده شبیه همون لحظه ایی که تو بچگی کیفمونو باز میکردیم یادمون میفتاد مشقمونو جا گذاشتیم همونقدر پوچ بی معنا نخواستنی و بدرد نخوره????????
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,
|