شنیده بودم قلب هر کس به اندازه مشت گره کرده ااش است مشت میکنم
و خیره میشوم به انگشتهای گره خورده ام دستم را می چرخانم
و دور تا دورشرا نگاه میکنم چقدر کوچک ونحیف باید باشد قلبم در عجبم از این
کوچک نحیف که چه به روزم آورده وقتی تنگ میشود میخواهم زمین و زمان را
بهم بدوزیم وقتی می شکند چنگ می اندازد به گلویم و نفس را سخت میکند
وقتی که میخواهد و نمی تواند موج موج اشک می فرستد سراغ چشمهایم
در عجبم از این کوچک نحیف...........؟ شاملو
:: برچسبها:
حافظ,
|