غضنفر میگه
شیر سلطان جنگل میخواست ازدواج کنه همه حیوونا رو دعوت کرد
تو. مراسم یه موش هم حضور داشت هی از میون جمع فریاد میزد
تبریک میگم داداشی مبارکه داداش انشاءالله خوشبخت بشی داداش
یکهو یه ببر عصبانی شد موشه رو گرفت و سرش داد زد تو یه موش
فسقلی چطور به خودت اجازه میدهی شیر رو داداش خودت خطاب کنی
موش گفت عصبانی نشو داداش آخه منم قبل از اینکه ازدواج کنم یه شیر بودم
:: برچسبها:
جک,
|