در حادثه کربلا با سه نمونه شخصیت روبه رو می شویم
اول حسین ع حاضر نیست تسلیم حرف زور شود تا آخر می ایستد خودش و فرزندانش کشته میشوند
هزینه انتخابش را میدهد و به چیزی که نمیخواهد تن نمی دهد از آب میگذرد از آبرو نه
دوم یزید هم تسلیم میخواهد مخالف را تحمل نمیکند سر حرفش می ایستد و نوه پیغمبر را
سر می برد بی آبرویی را به جان می خرد و به چیزی که میخواهد میرسد
سوم عمر سعد به روایت تاریخ تا روز هشت محرم در تردید است هم خدا را میخواهد و هم خرما
را هم دنیا را می خواهد هم آخرت هم میخواهد هم حسین ع را راضی کند و هم یزید را هم امارت
ری را میخواهد هم احترام مزدم را نه حاضر است از قدرت گذرد نه از خوشنامی هم آب
میخواهد هم آبرو را دست آخر اما عمرسعد تنها کسی است که به هیچکدام از چیزهایی
که می خواهد نمیرسد نه سهمی از قدرت می برد نه از خوشنامی ما آدمهای معمولی
راستش نه جرات و اراده حسین ع را داریم و نه قدرت و ابزار یزید شدن را اما در درون
ما هم یک عمر سعد هست من بیش از همه از عمر سعد شدن میترسم
:: برچسبها:
سخنان بزرگان,