هر که باشد بی محبت واقف اسرار نیست
عاشقی هستم که منت میکشم بر وصل یار
منت دلبر کشیدن عاشقان را عار نیست
در گلستان گرد گل بسیار گردیدم ولی
از هزاران گل یکی حتی مثال یار نیست
آنقدر نالیدم آخر باغبانی دید و گفت
رو تو غمخواری بجوی این غم که بی غمخوار نیست
گفتم آخر من گلی گم کرده ام در این دیار
گفت پیدایش کردنش آسان بود دشوار نیست
از گلستان دل بریدم راهی صحرا شدم
دیدم آنجا جلوه ای از پرتو دلدار نیست
از پس پرده صدایی ناگهان آمد به گوش
گفت یارا من. اسیرت کردم اما نیتم آزار نیست
:: برچسبها:
حافظا,