به حال حاضر خلق کرده اند رو به قبله کار کرده اند و تمام عناصر تشکیل دهنده اثر ضامن آهو

و تمامی خطوط و رنگها و نوری که در این اثر وجود دارند همه معطوف به وجود نورانی و با برکت

امام رضا ع است و تمامی منحنی ها بسوی ایشان ختم میشود فیگور امام رضا ع  از

لحاظ رنگ و فرم طوری قرار گرفته که در فراز بوده و باقی عناصر در فرود هستند در چهره بچه آهوانی

که به خدمت حضرت می آیند حالتی از خوشحالی و شاد مانی توام با احترام دیده میبشود که

این احترام به صورت زانو زدن در برابر امام تجلی میشود یکی از زیباترین اثرهای استاد به شمار می آیند

همه خطوط و نقوش تابلو و عناصر آن همه متوجه امام که در سمت راست و بالای تابلو قرار گرفته است در

هاله ای از نور قرار گرفته ولی دردیگر آثار مربوط به ائمه نور فقط در قسمت سر ترسیم شده است ولی در

این اثر نور در تمام بدن امام جاری وئ ساری می باشد

تحلیل تابلوی استاد محمود فرشچیان خداوندگار نگارگری ایرانی و صاحب سبک که

توانست مینیاتور را ایران را از سبک مغولی به سبک اروپایی تغییر دهد این هنرمند 

چیره دست و توانا که اسطوره اخلاق و انسانیت و تواضع و مهربانی است و اعتقادات

مذهبی قوی دارند طی گرد همایی که با ایشان

داشته بودیم به نقل قول از خودشان می گفتند من هیچ یک از آثارم را بدون وضو 

انجام ندادم به نظر من غم بزرگی در کارهای ایشان نهفته است  هر بار خواستم از

ایشان بپرسم مکث کردم چون این موضوع مربوط به خودشان است امیدوارم ایشان عمری

طولانی و پربرکت داشته باشند و دستان پر توانشان از حرکت نایستد

حال به تحلیل تابلوی عصر عاشورا می پردازیم که هر کس با دیدن این تابلو برداشتهای

شخصی می تواند انجام دهد در ابن تابلو آنچنان ترکیبی در این عصر نهفته است که پیکره های

زنان از شدت سنگینی بار مصیبت خم شده و به زمین افتاده اند و علفها و نخل ها بصورت دایره وار در

این تابلو چرخیده است حضرت زینب (س)در محور اصلی تابلو واقع شده است  اسب را نشان میدهد که با

چشمان نیمه بسته با تیره های ی به جای مانده و خستگی مفرط و زجر کشیدن را در        چهره اسب نمایان است

ونقش اسب سمبل گذر روح بر مرکب است تا رسیدن به آسمان وشمشیر امام حسین منشا نور وروشنی است

و نقش پرنده نماد مرگ و زندگی و یا نماد های پرواز و بال راشامل میشود و تداعی کننده عروج می باشد در این تابلو

تلخ ترین واقعه تاریخ را نشان میدهد ترکیب رنگ سفید و زرد در اندام اسب و کبوترها و زخم های خون رنگ بر تنشان

حس ترحم از خوشونت بوجود آمده و القا میکند به بیننده که سوار و صاحبل اسب را در نبردی خونین و مظلومانه است

نور خاصی در این اثر مشاهده میشود که بخش جدایی ناپذیر از فضای معنوی است که شهادت و استواری در برابر

سختیها و نا ملایمات حاصل میشود و رنگ طلایی در غلاف شمشیر امام حسین  منشا نور و رئوشنی است  و

باعث میشود بیننده را مجذوب خود کند و ترکیب بندی این تابلو بسار ملایم و لطیف استفاده شده است و

هیچ رنگ آزار دهنده ای در این تابلو ما نمی  توانیم ببینیم حتی به رنگ چادر که به جای مشکی از رنگهای

ارغوانی و خاکستری استفاده شده ولی کمی روی چین های چادر از سایه مشکی استفاده شده است

این اثر و 13 اثر دیگر را استاد فرشچیان اهدا به موزه آستان قدس رضوی کرده است

سلام صدف زندگیم****************

هر بار که به آخر خط رسیده بودم اینجا برای عشق شروعی دیگر است

امروز تصمیم گرفتم به نیتت بروم حرم برایت دعا کنم البته اگر دستانم لایق استجابت باشد

خیلی دعا کردم به آرامش برسی وبا چشمان مهربان و غمگینت دیگر بی رحمی روزگار را تجربه نکنی (آمین)

اگر راهی برای پیام سلام من بر تو نیست سلام خود را با طلوع

خورشید به تو میرسانم جویای احوالت نیستم ولی امیدوارم که نسیم

صبحگاهی که به صورت مهربانت می وزد روی پریشانیت را با خود ببرد

و من هر شب به ماه خیره می شوم تا روی ماهت را ببینم

سلام بر صدف دریایی  دلم**********************

غم که نوشتن ندارد  نفوذ میکند در استخوانهایت و جاسوس میشود در

قلبت و آرام آرام از چشمهایت می ریزد بیرون

خیلی ناراحت و نگران شدم تو رو به خدا قسمت میدهم که غصه نخور نبینم که اینقدر آشفته

ونگران باشی اگر غمگین باشی و آرامش نداشته باشی دشمنانت را خوشحال میکنی راز موفقیت

در این است که هیچکسی نتواند باعث رنج ات شود برایت دعا میکنم به آرامش برسی (آمین)

دفتر را می گشایم روی اولین برگ سفید آن می نویسم

دوستت دارم روزگاری فکر می کردم که دوست داشتن دلیل

نمی خواهد وحال نا باورانه به دنبال اثبات این قضیه می گردم

گویا دوست داشتن هم جزپیچیده ترین دنیا شده آن هم دنیایی

که پایه وجودیش از مهر و محبت است خدایی که دل را در نهاد

مایه ودیعه نها د عشق را برایش فرستاد تا این دل ما مهر باشد

ومحبت حالا گاهی این دل میگیرد و پناهش جز سایه مهر الهی نیست

وچقدر زیباست که دلتنگی را فقط برای خدا گریه کنی او ببیند و خط کند

این سالها هر وقت دلم برایت تنگ میشد دعا میکردم و این برای

آرامشم کافی بود و این سالها دفتر هزار برگم را به دست خدا دادم

تا شاید به این دلتنگی ها پایان دهد

طنین دلتنگی قلب پاییزی ام را به درد می آورد

میدانم که می مانی و از قلبم بیرون نخواهی رفت پس لاقل

باران را بهانه کن دارد باران می آید

باران حضورت که ببارد تنهایی ام خشکسالی اش را تعطیل میکند به

حرمت قطراتی از جنس تو

وقتی ناله های خرد شدنم زیر بارون نوای دل انگیزی شد چه فرقی میکند برگ سبز کدام درختی

شیشه پنجره را باران شست

این  دسته گل را تقدیم به نزدیکترین  دوستم میکنم که 11سال است که باهاش دوست صمیمی هستم

امشب غمگینم بخاطر اینکه برای همیشه رفت آلمان و من ازش دور شدم و از طرفی

خیلی خوشحالم که بالاخره به آرزویش رسید و خوشحال بود و اون هم بخاطر اینکه

ازهم  جدا میشدیم 

مثل ابر بهاری گریه میکرد خیلی دردناک بودجالی خالیش هر دقیقه دارم

حسش میکنم

غم کشیدن کار هر نقاش نیست